همین اول کار بگویم که قرار نیست با هم درباره مفید یا غیرمفید بودن مطالب درسهای دانشگاه حرف بزنیم.
همین ابتدای کار فرض را بر این گذاشتهایم که آن درسها برای یادگیری و فعالیت در نوع کار خود مفید هستند.
آخیش. برویم سراغ اصل مطلب
همه میگویند رشتهای را انتخاب کنید که با تمام وجود دوست دارید.
اما شاید تمام آنها به نکاتی بیتوجه باشند که:
شما هنوز راجعبه محتوای رشتههای دانشگاهی چیزی نمیدانید.
مهمتر از آن اینکه پس از دیدن نام درسهای یک رشته؛ باز هم چیز مهمی از آن دستگیرتان نخواهد شد.
مهمتر از آن راجعبه اینکه آن رشته به چه نوع کاری ختم میشود تصوری ندارید.
و مهمتر از همه اینها؛ اینکه در این سن و در این مقطع از شما بخواهند دقیقا علاقه کاری خود را بشناسید؛ خواستهای بهکلی نابهجا است.
شما حق دارید که اطلاعات کاملی درباره علایق و ظرفیتهای خود نداشته باشید.
شما حق دارید که اطلاعات کاملی در آن حدی که آنها از شما توقع دارند، درباره علایق و ظرفیتهای خودتان نداشته باشید.
تازه اگر از این پرتوپلاها هم آگاه باشید، باز هم دلیل نمیشود که رشتهای مطابق با آن نوع فعالیت را در دانشگاه بیابید.
تازه اگر هم اینطور باشد، دلیل نمیشود درسهای آن رشته باب میلتان باشد.
تازه حتی اگر هم اینطور باشد، باز هم کسی تضمین نمیکند مضمون آن درسها بهاندازه عناوینشان برای شما دوستداشتنی باشد.
علاوهبر اینها بحث مفیدبودن یا نبودن آن درسها برای فعالیت کردن در آن رشته هم وسط میآید که نمیخواهم به آن ورود کنم. از ابتدا اساس را بر این گذاشتیم که این قسمت کار بینقص باشد. بعنی فرض کردیم آنچه در دانشگاه درس میدهند مضحک و وقتتلفکن نیست و بهدرد کارکردن میخورد.
بگذریم. خلاصه این توصیه را از من داشته باشید:
انتخاب رشته، انتخاب علاقه نیست.
تا یادم نرفته بگویم که این یادداشت بهمرور زمان تکمیل خواهد شد.
همچنین دوست دارم نظر شما را هم در این زمینهها بدانم.
همچنین بگویید که آیا شما هم درگیر انتخاب رشته هستید؟ یکی دو سال دیگر درگیر آن خواهید شد و یا بهکلی این دوره را پشتسر گذاشتهاید اما هنوز در خلوت خود به آن فکر میکنید؟