ارزش رنج‌کشیدن چه‌قدر است؟

بارها این جمله را از اطرافیان‌مان شنیده‌ایم: «من از جوان‌های امروزی تحمل بالاتری داشتم.»

«هنر من این بود که تحمل می‌کردم.»

حالا می‌خواهم جدیدترین سؤالی که ذهنم را به خود مشغول کرده، این‌جا بنویسم:

«آیا تحمل‌کردن به خودی خود ارزشمند است؟»

سؤتفاهم نشود!

من کاملاً موضوع سختی‌کشیدن در پی رسیدن به نتایج بزرگ یا کوچک را قبول دارم.

این مَثَل را هم قبول دارم که «نابرد رنج، گنج میسر نمی‌شود.»

اما…

اما سؤال درگیرکننده‌ای که در دل سؤالم نهفته است این است که

«آیا تحمل‌کردن حتی بدون دنبال‌کردن هدف خاصی ارزشمند است؟»

یک مثال عجیب

دو نفر را در نظر بگیرید که در دو سال مختلف در یک مسابقۀ نمایش تلویزیونی برنده شده‌اند.

پیشینۀ نفر اول سال گذشته و نفر اول سال جاری تفاوت‌هایی داشته است.

قهرمان سال گذشته در پایتخت کشور زندگی می‌کردند و خانه‌ای در منطقه‌ای خوش آب و هوا داشتند. قهرمان سال گذشته قبل‌تر در کلاس‌های مختلفی شرکت کرده بود. از بازیگری و گویندگی گرفته تا جلسات روانشناسی و انگیزشی.

قهرمان امسال اما خانۀشان در پایتخت نبود. با مشقت بسیاری به پایتخت آمده بود. درحالی که در همین حین پدرش از دنیا رفت و ناچار شد به تنهایی از مادر خود مراقبت کند.

با مشقت بسیار خانه‌ای در پایین‌ترین قسمت شهر اجاره کرد. با این حال کرایۀ همین خانه را به کمک یکی از اعضای خانوادۀ پدری‌اش می‌داد.

در کنار همۀ این‌ها پولی برای رفت‌وآمد در شهر و رفتن تا استودیو برای او باقی نمی‌ماند. همین باعث شد که ایده‌ای به ذهن‌اش برسد. به پمپ بنزینی‌ها برود و بنزین‌هایی که روی زمین می‌ریخت جمع کند و در دبه‌های کوچکی که متعلق به همسایه‌شان بود، بریزد و…

قهرمان پارسال مدیر داخلی سومین شرکتی بود که پدرش تأسیس می‌کرد. درحالی که قهرمان امسال در یک کارواش و یک پمپ بنزینی زجر می‌کشید.

خودمانیم. من که فکر می‌کنم قهرمان امسال، قهرمان‌تر از پارسالی است.

جایزه‌ای که او می‌برد شاید یک دهم سرمایه سومین شرکت پدرش تلقی شود. با این حال همین جایزه برای نفر اول امسال، مبلغ بسیار بالایی است. آن‌قدری که می‌تواند شرایط زندگی‌اش را متحول کند. آن‌قدری که ساختمان خانۀشان را بکوبد و از نو بسازد.

چرا قهرمان امسال بیشتر ذهن ما را درگیر می‌کند و به او علاقۀ بیشتری داریم؟

واضح است: زجرکشیدن در فرهنگ ما یک ارزش محسوب می‌شود.

بنابراین هرکس رنج بیشتری کشیده باشد، شایسته است در پلۀ بالاتری قرار بگیرد.

برای همین حس می‌کنیم حق به حق‌دار رسیده. و این ما را خوشحال هم می‌کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *