اگر زیادی کلیپهای توسعۀ فردی دیدهاید و نمیدانید از کجا شروع کنید من از شما این سؤال را میپرسم:
«آیا اتاق / محل زندگیتان مرتب و منظم است؟»
شاید عجیب باشد اما این دو عامل تأثیر مستقیمی در عملکرد ما دارند:
1. مرتببودن اطراف
2. مرتببودن ذهن
من فکر میکنم انجام مورد اول آسانتر است. بهتر نیست از گزینۀ آسانتر شروع کنیم؟
چگونه ذهنمان را مرتب کنیم؟
حالا اگر کمی اتاقتان را مرتب کردهاید، میتوانید ادامۀ این مطلب را بخوانید.
از اینجا به بعد ماجرا، ویژۀ کسانی است که دستی به زمین و میزهای اتاقشان کشیدهاند و با نگاهی به کشوها، چیزهای اضافی را از آن بیرون انداختهاند.
تبریک میگویم. شما آدم عملگرایی هستید.
تا همین الآن هم ذهنتان کمی مرتبتر از قبل شده است.
برویم سر اصل مطلب
روشی که من برای مرتبکردن ذهنم استفاده میکنم، این است: «پذیرفتن اژدهایان با نوشتن»
شاید کمی عجیب بهنظر برسد.
اژدها دیگر از کجا آمد؟ یعنی ما اژدها داریم؟ آن را ول کن، پذیرفتن اژدها دیگر یعنی چه؟ اصلاً مگر اژدها را میپذیرند؟
درک این اژدها نیازمند خواندن قسمتی از کتاب خانم ناهید عبدی و شنیدن این داستان است.
اگر رفتید و داستان را خواندید، که چه بهتر!
اما اگر هم فعلاً نمیخواهید صفحۀ جدیدی در مرورگرتان میان آن همه صفحه باز کنید، برایتان خلاصه میگویم.
منظورمان از اژدها، مشکلات و گرههای درگیرکنندۀمان است. گرههای باعث تولید نُشخوارهای ذهنی میشوند.
اژدهایی (گرههایی) که شخصیت داستان، تلاش میکند آنها را انکار کند. اما هرچه بیشتر انکار میکند، اژدها بیشتر رشد میکند. تا حدی که از خانۀشان بزرگتر میشود. اما به محض اینکه شخصیت داستان آن را میبیند و قبول میکند که این اژدها وجود دارد، آن اژدها کوچک و کوچکتر میشود.
حالا چگونه این داستان را به یک تمرین تبدیل کردم؟
یک صفحه از دفترتان را بگذارید برای همین منظور (یا یک برگۀ A5 بردارید).
بالای آن بنویسید: «الآن اژدهای اصلی تو چیست؟»
فهرستی از چیزهایی که ذهنتان را مشغول کردهاند بنویسید.
دور مهمترین موارد آن خط بکشید. پیشنهاد: 3 تا 5 مورد را بیشتر انتخاب کنید.
تبریک! حالا شما اژدهایان اصلیتان را میشناسید و اسمشان را ثبت کردهاید. دیگر میدانید چه خبر است.
حالا مانده قبولکردن آنها. قبول کنید که این اژدهاها وجود دارند.
به این فکر کنید که روزی این اژدهایان از خانۀ ذهن شما بیرون میروند. با اژدهایانی که اسمشان مهم نبود هم با احترام خداحافظی کنید. تا دیدار بعدی خدانگهدار.